موسیقی یک هنر شنیداری است و عمل شنوایی هم وابستگی زیادی به زمان دارد. شما فقط در حین اجرای زنده و یا پخش غیر زنده میتوانید آهنگی را بشنوید. پس از پایان پخش یا اجرای زنده دیگر چیزی برای شنیدن وجود ندارد. ملاحظه میکنید چقدر زمان در موسیقی مهم است. میتوان گفت ارزش اصلی در هنر موسیقی نظم موجود در آهنگ است و این نظم چیزی نیست مگر قدرت حفظ تقیسمات زمانی. به عبارتی هر قطعه موسیقی قبل از هر چیز احتیاج به یک افسار دارد تا به وسیله آن بتوان نظم آهنگ را حفظ و از پراکندگی نغمات جلوگیری کرد. در اصطلاح موسیقی این افسار و اهرم کنترلی ریتم یا وزن نام دارد. ریتم ممکن است با یک کسر میزان در ابتدای آهنگ مشخص شود مثل بسیاری ترانهها، تصنیفها، سرودها و قطعات ضربی. گاهی نیز مثل آوازهای ایرانی ریتم وجود دارد اما نمیتوان با یک میزان مشخص آن را دستهبندی کرد. به عبارتی ریتم آوازهای ما حالتی آزاد دارد و در هر اجرا میتواند با تغییراتی قابل ملاحظه ارائه شود. برای همین نمیتوانیم آوازهای ایرانی را با میزانبندی مشخصی آوانگاری کنیم. نقش ریتم در موسیقی به مانند یک ناظم دقیق و سختگیر است که برای تک تک نتهای آهنگ، وقت قبلی تعیین میکند و نتهای مختلف را مجبور میسازد در همان زمان تعیین شده و به اندازه سهمیهای که به آنها تعلق گرفته است نقش بازی کنند و به صدا درآیند. نکته دیگر درباره ریتم و میزان این است که میزانهای یک قطعه موسیقی همیشه ثابت و هماندازهاند مگر اینکه نوع میزان عوض شود. اما ریتم آهنگ ممکن است از یک میزان تا میزان بعدی تغییرات اندکی بنماید. برای مثال به شکل (24) توجه کنید.
میزانبندی آهنگ از نوع دوضربی است. یعنی تمام میزانها در دو ضرب اجرا میشوند. به عبارتی مدت زمان لازم برای همه میزانها برابر است. حال اگر دقت کنیم میبینیم که نوع تقسیمات زمانی در هیچ یک از میزان ها مثل هم نیست. به عبارتی ریتم میزان ها با هم تفاوت دارد اما در حالت کلی از حالت یا دو ضربی بودن آن خارج نمیشود. شاید واژه از ریتم افتادن را شنیده باشید. اکنون بهتر میتوانید این اصطلاح را درک کنید. وقتی یک یا چند نت زودتر یا دیرتر از وقت قبلی خود صدا بدهند ـ یعنی نوازنده یا خواننده مربوطه این اشتباه را بکند ـ موسیقی از ریتم میافتد و باعث ناخشنودی شنونده میشود.
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.