سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش گیتار ، خوانندگی ، سلف‍ژ ، آکورد ،تبلچر ، نت ، آرپژ ،جدید

بیوگرافی بتهوون_یکی از بزرگان موسیقی

ایوب عالی نژاد دیدگاه

بتهوون


           http://orpheus58.persiangig.com/BeethovenFall.jpg

امروزه هرچند نام لودویگ ون بتهوون همه جا بر سر زبان هاست اما موهومات و تصورات اشتباهی درباره ی شخصیت و زندگی او شایع است. بتهوون آن شخصیت عصبی و آن دیوانه ی نابغه ای که در سال های اخیر در برخی رمان ها به تصویر کشیده شده نبود اما نمی توان انکار کرد که فرزند خانواده ای علیل و غیرعادی بود.

 

احتمالا شرایط خانوادگی او بر طبیعت نامتعارفش تاثیر گذاشته بود و به احتمال بیشتر انتظار او از خودش به عنوان یک کمال گرای موسیقی از سوی اطرافیان به او تحمیل و منتقل شده بود . کج خلقی اش ، در فکر فرو رفتنش و زود خشمگین شدنش در بزرگسالی به دلیل زوال شنوایی او در جوانی بود که باعث شد از اجتماع گریزان شود و به دنبال آرامش به طبیعت پناه ببرد. حساسیتش به زیبایی های روستاییاو را به پیاده روی های طولانی و تنها در اطراف وین می کشاند. او از طبیعت الهام می گرفت.

 

زندگی در نظر بتهوون عبارت بود از جستجوی کمال و تجسم آن در موسیقی. او در موسیقی و زندگی اش از عبارت « هیچ چیز یا همه چیز » پیروی می کرد و چیزی کمتر از کمال مطلق نمی پذیرفت به همین دلیل سال ها روی ساخته هایش کار می کردو سرانجام اثری را می پذیرفت که به کمال نزدیک ترین باشد. او در تاریخ موسیقی چه از نظر ساختار آثار و چه از نظر شخصیت منحصر به فرد است و نادرند موسیقیدان هایی که پس از بتهوون تا امروز از او تاثیر نگرفته باشند. بتهوون در نظر بسیاری تجسم والاترین حد نبوغ موسیقیایی است. جایگاه او در موسیقی همتای جایگاه شکسپیر در ادبیات و مایکل آنجلو در مجسمه سازی است.

 

بتهوون در 16 دسامبر 1770 در شهر بن آلمان زاده شد. او برخاسته از تباری موسیقیدان بود. پدربزرگش سرپرست موسیقی دربار بن بود. پدرش یوهان آوازخوان تنور بود که منصبی پایین در دربار بود و پسر با استعدادش را اعجوبه ای همچون موتزارت می پنداشت که می توانست سود آور باشد. پدرش الکلی بود و هنگامی که دیروقت از میخانه به منزل برمی گشت لودویگ خردسال را از بستر خواب بیرون می کشید و تا صبح به تمرین پیانو وامی داشت.

بتهوون در 11 سالگی دستیار ارگ نواز دربار شد و 12 سال داشت که چند اثر پیانویی از او چاپ شد. در 16 سالگی برای بداهه نوازی در حضور موتزارت به وین رفت و موتزارت با شنیدن بداهه نوازی او گفت : « او را جدی بگیرید ، روزی می رسد که آثارش زبانزد همه خواهد شد » اندکی بعد بتهوون به دلیل وخامت حال مادرش به بن بازگشت ،کمی بعد مادرش درگذشت و پدرش که الکلی شده بود از گروه آوازخوانان دربار اخراج شد.

بتهوون از 18 سالگی سرپرستی 2 برادر کوچکترش را برعهده گرفت. او در 22 سالگی برای تحصیل موسیقی نزد هایدن رفت اما به دلیل مشغله ی زیاد هایدن بتهوون نتوانست آنچنان که باید از دانش موسیقیایی هایدن استفاده کند، به همین دلیل مخفیانه در کلاس اساتید دیگر حاضر می شد. اما ارادت و علاقه ای که به هایدن داشت همواره پابرجا بود. یکی از معاصرانش درباره ی نوازندگی او گفته است : « او می دانست چگونه بر شنوندگان تاثیر بگذارد ، چنانکه اغلب شنوندگان اشک می ریختند و این به دلیل جادوی خاص بیان او در مسیقی بود »

 

اشراف و نجیب زادگان بتهوون را غرق هدایای خود می کردند و او با تدریس پیانو و برگزاری کنسرت های خصوصی درآمدی مناسب داشت. گرچه برخی از منتقدان معاصرش آثار او را بیش از حد پیچیده و عجیب می دانستند اما ناشران در چاپ آثار او تردید نمی کردند.

 

29 ساله بود که فاجعه گریبانش را گرفت و دچار نخستین نشانه های ناشنوایی شد. پزشکان در جلوگیری از پیشرفت این عارضه ناتوان ماندند. او در سال 1801 مایوسانه چنین نوشت : « 2 سال است که کم و بیش از هر جمعی دوری کردم چون برایم ممکن نیست که بگویم ناشنوا هستم، اگر حرفه ای جز این داشتم آسان تر بود اما در حرفه ی من این نقص وحشتناک است »

 

در 6 اکتبر 1802 در نامه ای به برادرش چنین نوشت : « میباید به زندگی ام خاتمه داده باشم ، اما فقط هنرم بود که مرا از این کار باز داشت. آه برایم ناممکن است که پیش از تحقق تمام آنچه حس می کنم در درون دارم دنیا را ترک کنم »

 

بتهوون خود آموخته بود او آثار شکسپیر و ادبیات کلاسیک باستان را فراوان خوانده بود اما در انجام یک جمع و تفریق ساده مشکل داشت. او مدعی والاترین اصول اخلاقی بود اما در برخورد با ناشران آثارشچندان پایبند اخلاق نبود. بتهوون گرچه در آهنگسازی نظمی خاص داشت اما سر و وضعش ژولیده بود و در خانه ای بسیار شلوغ و آشفته زندگی می کرد. او طی 35 سال زندگی در وین 45 بار محل اقامتش را تغییر داد.

 

بتهوون بارها دلباخته ی زنانی اغلب اشراف زاده شد ولی از آن ها دل برید و هیچگاه نتوانست رابطه ای پایدار با هیچکدام برقرار کند. پس از مرگ او در میان اسباب و اثاثیه اش نامه ای خطاب به بانویی پیدا شد که بتهوون از وی به عنوان محبوبه ی ابدی یاد کرده بود.

 

بتهوون هیچگاه خدمتکار اشراف وین نبود. استقبال روزافزون عامه ی مردم از آثارش این امکان را برایش فراهم می آورد که درآمدی کم و بیش مطلوب داشته باشد. با کاهش قدرت شنوایی بتهوون فعالیت او به عنوان نوازنده و رهبر ارکستر کاهش یافت و این پیانیست بی همتا در 44 سالگی ناچار شد از نوازندگی در حضور جمع دست بکشد اما همچنان اصرار داشت که آثارش را خودش رهبری کند. نوازندگان ارکستر از حرکات تند و تیز او بر روی سکوی رهبری سردرگم می شدند و اجراهای او اغلب آشفته و نابسامان بود.

 

او در 8 سال پایانی زندگی اش همیشه دفتری به همراه داشت که مردم با نوشتن حرف های خود در آن با او ارتباط برقرار می کردند. در 1815 برادرش درگذشت و سرپرستی کارل پسر 9 ساله ی او به بتهوون واگذار شد . رفتارهای ناشیانه و لاابالی کارل باعث اختلافات شدید بین ا و بتهوون شد و این موضوع آشفتگی روحی بتهوون را دوچندان کرد.

 

رومن رولان نویسنده ی فرانسوی در کتاب خود فیزیک و چهره ی بتهوون را اینگونه توصیف می کند : بتهوون کوتاه و درشت بود ، سر و گردنی قوی و استخوان بندی درشتی داشت. صورت پهن او رنگ سرخ آجری داشت که در پایان عمر به زردی مبدل شده شد. پیشانی اش محکم و برجسته بود ، موهای بسیار سیاه و زبری داشت که به نظر می رسید هرگز شانه نشده است. چشمانش ریز ، گود و به رنگ آبی خاکستری بود . بینی او کوتاه و پهن بود و به دماغ شیر شباهت داشت . دهانش ظریف بود ولی لب پایینی می خواست بر روی لب بالایی ببرد. فک محکم او می توانست فندق را به آسانی نرم کند. چاله ای در سمت راست چانه اش بود که تقارن صورتش را به شکل عجیبی برهم می زد.

یکی از دوستان بتهوون نیز او را چنین توصیف می کند : « تبسمی قشنگ داشت و به هنگام صحبت لحن او اغلب گرم بود اما خنده اش نامطبوع ، شدید و کوتاه بود و به چهره اش حالتی عجیب و خاص می داد. خنده ی مردی بود که به شادی انس نداشت. حالت معمولی اش حزن آلود بود ، اندوهی بی پایان و بی درمان داشت »

 

 

 


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (51) ، بازدید دیروز: (78) ، کل بازدیدها: (386556)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ

رنک الکسا