بیشتر پدیدهها در طبیعت دارای شکل و قیافهای معین و مشخصاند که با به خاطر سپردن آنها، به راحتی میتوان تفاوت و اشتراک این پدیدهها را درک کرد. برای مثال شکل و قالب تمام لیوانها با کمی اختلاف مثل هم است. حال یک لیوان را با یک میز مقایسه کنید. میبینید که چقدر قیافهی این دو متفاوت است. ولی از طرفی تمام میزهای دنیا از نظر قالب و قیافه مشترکاند. در موسیقی نیز برای تقسیمبندی آهنگها و به جهت سهولت ساخت، اجرا و درک آنها، در چندین قالب یا فرم دستهبندی میشوند. یعنی آهنگهایی که از نظر ساختار، شباهت بیشتری به هم دارند، دارای قالب یکسانی هستند. فرمهای رایج در موسیقی ایرانی به شرح زیراند.
آهنگی با سرعت کند است که معمولاً در گوشههای اصلی هر دستگاه بیان میشود و گاهی نیز به گوشههای خارج از یک دستگاه هم رفت و برگشتی انجام میگیرد. ریتم غالب پیشدرآمدها 4/4 ، 3/4 ، 12/8 ، 6/4 ، 2/4 یا 6/8 است و در همهی این موارد سرعت اجرا حالتی آرام و متین دارد. مدت زمان پیشدرآمد بین 2 تا 5 دقیقه میتواند باشد (نمونه 1).
آهنگی است که باید کلامدار باشد و معمولاً کلام آن از شعرهای سنتی فرهنگ فارسی انتخاب میشود (نمونه 2). تصنیف بهطور غالب از صدای بم شروع میشود و پس از رفتن به اوج، دوباره به قسمت بم برگشت میکند. مدت زمان آن معمولاً بین 2 تا 8 دقیقه، متغیر و ریتم اش بسیار متنوع است، مثل 2/4 ، 3/4 ، 4/4 ، 6/8 ، 12/8 ، 7/8 ، 5/8 و...
آهنگی آزاد است که خواننده اشعاری را در یک دانگ مشخص می خواند و میزان کشش ها، تحریرها و سکوت ها کاملاً در اختیار اوست. یعنی همانند قطعات ضربی الزامی ندارد که با سرعت مشخصی به اجرای موسیقی بپردازد. آواز ایرانی در جهان یک نمونه منحصر به فرد است که اگر مجری آن مسلط و توانا باشد، با کمترین ساز همراهی کننده و گاه حتی بدون ساز می تواند بر شنونده تأثیر عمیق بگذارد (نمونه 3). آواز در موسیقی ایرانی غالباً یا یک ساز تنها، همراهی می شود، گاهی با مجموعه ای از نوازندگان همنواز و گاه بدون همراهی ساز. برخی آهنگسازان امروزی نیز قطعه ای ضربی برای همراهی با آواز تنظیم می کنند تا زیر صدای خواننده به اجرا درآید، به طوری که خواننده کاملاً آزادی عمل خود را دارد و پس از پایان هر بند آوازش، گروه نوازندگان به اجرای قطعه ای مشخص می پردازند و بار دیگر به هنگام آواز، حجم صدای گروه پایین می آید.
آهنگی با سرعت تند است که بر اساس یک پایهی تکراری به چرخش درمیآید و دارای یک الگوی مضرابی است. ریتم غالب چهار مضرابها 2/4 ، 3/8 ، 6/8 ، 6/16 و گاهی 5/8 میتواند باشد. مدت زمان آن کوتاه و از یک تا 3 دقیقه متغیر است. البته گاهی چهار مضرابهای طولانیتر هم شنیده میشود (نمونه 4).
از جهاتی شبیه چهار مضراب است، یعنی سرعت آن بالا و دارای مدت زمان کوتاهی است اما پایهی تکراری ندارد و به جای آن از تنوع جملهبندی برخوردار است. ریتم غالب رنگها 6/8 است و به ندرت از دیگر ریتمها استفاده میشود (نمونه 5).
آهنگی ضربی و حالتی آزاد دارد. یعنی میتواند از هر گوشهای آغاز شود و ریتمهای مختلفی هم داشته باشد. سرعت اجرای قطعه نیز معیار مشخصی ندارد. همینطور مدت زمان آن هم از یک تا ده دقیقه میتواند اختیار شود. قطعه از فرمهای جدید آهنگسازی موسیقی ایرانی است که در یکصد سال اخیر به کار میرود (نمونه 6).
به نوعی از تصنیف اطلاق میشود که شعر آن ساده و بیپیرایه و در برخی موارد بسیار عامیانه است. شعر خیلی از ترانهها روی آهنگ، سروده میشود و در مجموع یک ترانه از اول تا آخر سادگی خودش را حفظ میکند. یعنی پیچیدگی در شعر و آهنگ آن وجود ندارد. غالب ترانهها مضامین عاشقانه و گاه اجتماعی دارند (نمونه 7).
کلمات کلیدی:
تجربه نشان داده است که بیشتر موسیقی های رایج فقط از هفت صدای مختلف تشکیل شده و با تکرارهای گوناگونِ همین هفت صدا، انواع موسیقی بوجود آمده است. به هر یک از این صداهای هفتگانه، نت (note) می گویند. با این نگاه، هیچ موسیقی ای نمی تواند بیش از هفت نت را در بر بگیرد اما برعکس موسیقیهایی داریم که از شش یا پنج نت تشکیل شدهاند. در قرن بیستم برخی جریان های پیشرو در موسیقی مدرن، نوعی از موسیقی دوازده نتی را هم ابداع کردند. ولی غالب موسیقی های رایج در همان چارچوب هفت نتی شکل می گیرند.
کلمات کلیدی:
مجموعه ای به هم تنیده از صداهای خوشایند و ناخوشایند که با نظمی خاص شنیده شوند، موسیقی نام دارد. بنابراین تولید صداهای موسیقایی و غیرموسیقایی بدون رابطهی زمانی و معیاری مشخص، موسیقی به حساب نمیآید. برای مثال یک صدای پیوسته و بدون زمان معین موسیقی نیست یا صدای تک بوق خودروها، آژیر آمبولانس و همین طور صدای برخورد اجسام سخت یا حتی صدای انفجار. اما اگر یک معیار زمانی در تولید صداها لحاظ بشود، آنگاه میتوان اصوات حاصله را نوعی موسیقی نامید. مثل کسی که با مضرابهای سنتور صداهایی را در فاصله زمانی مشخصی تولید میکند. یعنی باید آن صداها از نظر اندازهی زمانی کوتاه و بلند باشند. همینطور با بوق زدن منظم و با قاعده میتوان نوعی موسیقی ایجاد کرد.
کلمات کلیدی:
چنانچه لرزش ها و ارتعاشات یک صدا بینظم و قاعده باشد، اثر آن بر گوش انسان ناخوشایند خواهد بود. نمونه چنین صداهایی، پیرامون زندگی امروزی بسیار است. نظیر صدای برهم خوردن فلزات، شکستن شیشه، صدای ارّه و چکش، غرش هواپیماهای جت و همچنین صدای برخی حیوانات مانند الاغ.
کلمات کلیدی:
تعداد لرزش های هر صدایی در یک ثانیه را، بسامد میگویند. بسامدهای قابل دریافت با گوش انسان از 20 بار در ثانیه آغاز میشود و تا 20000 بار در ثانیه هم میرسد. البته این محدوده مربوط به یک گوش کاملاً سالم است و گوش اغلب انسان ها به ویژه در سنین بالا کمتر از این محدوده را میشنود. واحد شمارش بسامد به احترام هرتز دانشمند آلمانی با نام وی بیان میشود و با حروف اختصاری Hz نشان میدهند. برای مثال وقتی صحبت از بسامد یک صدا با مقدار 440Hz می شود، یعنی لرزش های ایجاد شده بوسیلهی آن صدا، 440 بار در هر ثانیه است. اگر بسامد صدایی پایین باشد، میگوییم آن صدا بم و اگر بسامدش بالا برود، آنگاه میگوییم صدا زیر شده است. پرسش: بسامد صدای نوزاد شش ماهه بیشتر است یا بسامد صدای مردی 30 ساله؟
کلمات کلیدی:
اگر صدایی دارای ارتعاش منظم و قانونمندی باشد، آن صدا جزو اصوات خوشایند به حساب میآید و به همین دلیل برای گوش انسان جذاب است. نظیر این صداها را در طبیعت و همچنین زندگی روزمره فراوان داریم. صدای پرندگان خوشآواز، سازهای موسیقی و از همه مهم تر صدای آواز انسان نمونههای عالی از اصوات خوشایند هستند.
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.