اگر قرار باشد فاصلهی بین نتهای یک دانگ یا دور، کامل اندازههایی غیر از پرده و نیمپرده داشته باشند، آنگاه لازم است بعضی از نتهای مربوطه، به اندازهی معینی جا به جا شوند که بدین منظور از نشانههای جانبی استفاده میکنند. بدین صورت که اگر پیش از نت اصلی نشانه « » قرار بگیرد، بسامد آن نت به اندازهی تقریبی ربع پرده بمتر میشود و چنانچه لازم باشد بسامد همان نت به اندازهی ربع پرده بالا برود ـ یعنی زیرتر شود ـ آنگاه از نشانهی « » استفاده میکنند. نشانههای « » و « » به ترتیب سُری و کُرُن نام دارند و از ابداعات کلنل علینقی وزیری هستند که مخصوص موسیقی ایرانی وضع شدهاند. در موسیقی اغلب کشورهای جهان و به ویژه موسیقی غرب، نشانههای سری و کرن و حتی چیزی برابر آن ها وجود ندارد ولی در عوض نشانههایی دارند که بسامد نت اصلی را فقط به اندازه نیمپرده بالا یا پایین میبرند. یعنی برای بم کردن نت اصلی به اندازهی نیمپرده از نشانهی b و برای زیر کردن همان نت از نشانهی # استفاده میکنند. این دو نشانه به ترتیب ِبمُل و دی ِیز نام دارند.
کلمات کلیدی:
تاکنون با مفهوم نت آشنا شدیم و دانستیم که هر قطعه موسیقی در اثر حرکت زیر و بمی نتها بوجود میآید. حال یک پرسش: اگر بخواهیم آهنگی بنوازیم، هریک از نتها چقدر باید کشیده و نواخته شوند؟ یا به زبان دیگر چه مقدار زمان بین اجرای نت نخست با نتهای بعدی باید باشد؟ بیگمان اگر در اجرای نتهای مختلف معیار زمان نباشد، هیچ گاه موسیقی تولید نمیشود. بدین منظور فرض کنید نت «سل» را توسط یک ساز بادی نظیر سُرنا یا ترومپت به مدت یک دقیقه و بدون توقف بنوازیم. در این صورت شما چه میشنوید؟ بطور قطع آنچه خواهید شنید یک قطعه موسیقی نیست، بلکه بوق ممتدی نظیر آژیر خطر است. با این مثال تا حدودی به ارزش زمان در موسیقی پی میبرید. بنابراین لازم است برای تولید یک قطعه موسیقی نتهای مختلف با زمان های کوتاه و بلند از پی هم قرار بگیرند تا بتوان یک آهنگ قابل درک و خوشایندی ایجاد کرد.
کلمات کلیدی: ارزش زمان، نت موسیقی، تئوری موسیقی
مقدار کشش زمانی میزان به تنهایی نمیتواند شخصیت یک قطعه موسیقایی را نشان دهد. برای درک این موضوع به طرح نمادین در شکل (19) نگاه کنید. تعدادی لیوان داریم که همهی آنها پر هستند و در یک ردیف قرار گرفتهاند. حال اگر آنها را میزانبندی کنیم، یعنی هردو لیوان را یک میزان به حساب آوریم، ملاحظه میکنیم هیچ تفاوتی بین لیوان ها نیست و بنابراین نمیتوان میزان ها را از هم تشخیص داد. حتی ممکن است یک لیوان از میزان یکم و یک لیوان از میزان دوم را با هم ببینیم. زیرا هیچ فرقی بین لیوان ها نیست.
اینک برای تشخیص درست میزان ها یک تمهید ساده به کار میبریم. همه لیوان ها را به صورت یک در میان، پر و نیمهپر رسم میکنیم، شکل (20).
در شکل (20) مثل حالت قبلی لیوان ها میزانبندی شدهاند؛ با این تفاوت که در اینجا همه میزان ها با یک لیوان پر آغاز شده و با یک لیوان نیمهپر تمام میشوند. پس دیگر اشتباهی در تشخیص میزان ها صورت نمیگیرد، زیرا فرض را بر این نهادهایم که همه میزان ها با لیوان پر شروع میشوند. حال به جای لیوان ها از نتهای موسیقی استفاده میکنیم و به جای واژههای پر و نیمهپر از واژههای قوی و ضعیف برای صداها یا نتهای موسیقی بهره می گیریم، شکل (21).
اکنون خط موسیقی ما یک نظمی به خود گرفته که در آن با یک صدای قوی و یک صدای ضعیف، مجموعه کوچکی به نام میزان را شکل داده است. به این میزان در اصطلاح موسیقی، میزان دو ضربی میگویند زیرا تنها از دو ضرب قوی و ضعیف تشکیل شده است. طریقه شمارش آن هم به صورت: یک دو، یک دو، یک دو میباشد. مشابه این حالت را میتوانید در صدای تیک تاک ساعت ملاحظه کنید.
کلمات کلیدی:
ساده ترین میزان در موسیقی همان میزان دوضربی است که از یک ضرب قوی و یک ضرب ضعیف تشکیل می شود. با تغییر در نوع دسته بندی نت ها می توانیم میزان های دیگری را بوجود آوریم. این بار لیوان ها را سه تا سه تا دسته بندی می کنیم، شکل (22). در شکل (22) نمونه های دیگر از میزان های موسیقایی را ملاحظه میکنیم که هر میزان از سه ضرب تشکیل شده است. ضرب اول قوی و ضرب های دوم و سوم ضعیف هستند. طریقه شمارش آنها نیز بسیار آسان است. یک، دو، سه ـ یک، دو، سه ـ ... اینک به معرفی میزان چهار ضربی می پردازیم. یعنی دسته بندی لیوان ها را بصورت چهار تا چهار تا انجام می دهیم. آنچه در شکل (23) می بینید ساختمان یک میزان چهار ضربی است که از یک ضرب قوی در ابتدا، یک ضرب ضعیف پس از آن، یک ضرب نیمهقوی در پی آن و سرانجام یک ضرب ضعیف دیگر تشکیل شده است. نحوهی شمارش به این صورت است: یک، دو، سه، چهار ـ یک، دو، سه، چهار ـ ... در موسیقی میزان های دیگری هم وجود دارد که بیشتر آن ها از ترکیب همین سه نمونه بدست می آیند. مانند میزان های پنج ضربی که از یک دو ضربی به اضافه یک سه ضربی تشکیل می شوند. آشنایی با آن ها را در گفتارهای بعدی پی می گیریم.
کلمات کلیدی:
تاکنون صحبت از میزانهای ساده دوضربی، سهضربی و چهارضربی بود و چنان که اشاره شد. هر ضرب یک میزان ساده فقط میتواند به 2، 4 و یا 8 قسمت مساوی تقسیم شود. همین نکته موجب تفاوت عمده میزانهای ساده و ترکیبی است. زیرا در میزان ترکیبی هر ضرب فقط میتواند به 3، 6 و یا 12 قسمت مساوی تقسیم شود. برای ترکیبی کردن میزانهای ساده کافی است در مقابل هر ضرب یک نقطه قرار دهیم.
پرسش: آیا میتوانید بگویید تفاوت دو نمونه میزان شکل (25) در چیست؟ مهم ترین وجه تمایز یک میزان ساده و یک میزان ترکیبی، کشش زمانی ضربهاست. یعنی در میزان ساده، هر ضرب به اندازهی یک سیاه و در نوع ترکیبی، هر ضرب به اندازهی یک و نیم سیاه کشش زمانی دارد. اما مهم تر از آن کیفیت شنیداری میزانهای ترکیبی است که تفاوت بسیار محسوسی با میزانهای ساده دارد. شکل (26) نحوهی تقسیمات میزان دوضربی ساده و شکل (27) تقسیمات دوضربی ترکیبی را نشان میدهد.
|
|||
کلمات کلیدی:
وقتی نوع میزانبندی یک آهنگ مشخص شد و خواستیم آن را روی کاغذ بنویسیم، لازم است نوع میزان در همان ابتدای آهنگ نوشته شود تا نوازنده یا خواننده هنگام اجرای آن متوجه باشد که با چه نوع میزانی سر و کار دارد. این کار با استفاده از اعداد کسری صورت میگیرد. ولی معمولاً خط کسری بین دو عدد را نمینویسند. مثل 4/4 ، 2/4 و 3/4 . به این اعداد کسر میزان میگویند. عدد بالایی تعداد ضرب های یک میزان را معلوم میکند. پس 4/4 یعنی میزانی که دارای چهار ضرب و هر ضرب برابر با یک سیاه است. 3/4 و 2/4 نیز به همین ترتیب.
کلمات کلیدی:
میزان ها دارای اشکال گوناگونی هستند و همینطور کشش زمانی و ظرفیت شان مختلف است. برای مثال بعضی از میزان ها دارای کششی برابر یک نت گرد هستند، بعضی با یک نت سفید و یا بعضی دیگر دارای کشی برابر سه عدد نت سیاه هستند و الی آخر.
کلمات کلیدی:
اگر سمت راست هریک از نتهای موسیقی، یک نقطه قرار بگیرد، ارزش زمانی اش یک و نیم برابر می شود، شکل (15).
به زبان دیگر، نقطه باعث میشود به اندازه نصف ارزش همان نت به مدت اجرای نت اصلی اضافه شود. همین قاعده بدون هیچ کم و کاستی برای تمام سکوتها نیز صادق است، شکل (16).
اگر یک نقطه دیگر هم در کنار یک نت نقطهدار قرار بگیرد باز هم به اندازه نصفِ نصف نت اصلی به ارزش زمانی کل نت افزوده میشود، شکل (17).
کلمات کلیدی:
موسیقی یک هنر شنیداری است و عمل شنوایی هم وابستگی زیادی به زمان دارد. شما فقط در حین اجرای زنده و یا پخش غیر زنده میتوانید آهنگی را بشنوید. پس از پایان پخش یا اجرای زنده دیگر چیزی برای شنیدن وجود ندارد. ملاحظه میکنید چقدر زمان در موسیقی مهم است. میتوان گفت ارزش اصلی در هنر موسیقی نظم موجود در آهنگ است و این نظم چیزی نیست مگر قدرت حفظ تقیسمات زمانی. به عبارتی هر قطعه موسیقی قبل از هر چیز احتیاج به یک افسار دارد تا به وسیله آن بتوان نظم آهنگ را حفظ و از پراکندگی نغمات جلوگیری کرد. در اصطلاح موسیقی این افسار و اهرم کنترلی ریتم یا وزن نام دارد. ریتم ممکن است با یک کسر میزان در ابتدای آهنگ مشخص شود مثل بسیاری ترانهها، تصنیفها، سرودها و قطعات ضربی. گاهی نیز مثل آوازهای ایرانی ریتم وجود دارد اما نمیتوان با یک میزان مشخص آن را دستهبندی کرد. به عبارتی ریتم آوازهای ما حالتی آزاد دارد و در هر اجرا میتواند با تغییراتی قابل ملاحظه ارائه شود. برای همین نمیتوانیم آوازهای ایرانی را با میزانبندی مشخصی آوانگاری کنیم. نقش ریتم در موسیقی به مانند یک ناظم دقیق و سختگیر است که برای تک تک نتهای آهنگ، وقت قبلی تعیین میکند و نتهای مختلف را مجبور میسازد در همان زمان تعیین شده و به اندازه سهمیهای که به آنها تعلق گرفته است نقش بازی کنند و به صدا درآیند. نکته دیگر درباره ریتم و میزان این است که میزانهای یک قطعه موسیقی همیشه ثابت و هماندازهاند مگر اینکه نوع میزان عوض شود. اما ریتم آهنگ ممکن است از یک میزان تا میزان بعدی تغییرات اندکی بنماید. برای مثال به شکل (24) توجه کنید.
میزانبندی آهنگ از نوع دوضربی است. یعنی تمام میزانها در دو ضرب اجرا میشوند. به عبارتی مدت زمان لازم برای همه میزانها برابر است. حال اگر دقت کنیم میبینیم که نوع تقسیمات زمانی در هیچ یک از میزان ها مثل هم نیست. به عبارتی ریتم میزان ها با هم تفاوت دارد اما در حالت کلی از حالت یا دو ضربی بودن آن خارج نمیشود. شاید واژه از ریتم افتادن را شنیده باشید. اکنون بهتر میتوانید این اصطلاح را درک کنید. وقتی یک یا چند نت زودتر یا دیرتر از وقت قبلی خود صدا بدهند ـ یعنی نوازنده یا خواننده مربوطه این اشتباه را بکند ـ موسیقی از ریتم میافتد و باعث ناخشنودی شنونده میشود.
کلمات کلیدی:
قدما موسیقی را بخشی از علم میدانستند و آن را همسنگ با دانش ریاضی قرار دادهاند. این پندار البته بیدلیل نیست چرا که موسیقی یکی از دقیقترین پدیدههاست و هر تغییر و تحولی در آن هر چند احساسی باشد باز هم قاعدهپذیر و قانونمند است. تاکنون با نتهای هفتگانه و همینطور تقسیمات زمانی آنها آشنا شدید. اینک یک پرسش: اگر بخواهیم یک قطعه آهنگ را روی کاغذ بنویسیم با چه معیاری نت ها را پشت سر هم بچینیم؟ آیا میتوان بدون در نظر گرفتن ارزش زمانی نتها آنها را پشت سر هم اجرا کنیم؟ بیگمان نتیجهی چنین کاری موسیقی دلنشین نخواهد بود. برای سازماندهی و آرایش درست نتها لازم است آنها را از نظر زمانی دستهبندی کنیم و هر دسته باید از قاعدهی تعیین شدهای پیروی کند تا به نتیجهی مطلوب دست یابیم. درست مثل سربازان یک لشکر که بدستههای مختلف تقسیم شده و تحت امر فرمانده به اجرای نقش خود میپردازند. بدین منظور در موسیقی واژهی میزان را معرفی میکنیم. میزان در حقیقت ظرفی است که تعداد محدودی نت از نظر زمانی در آن جای میگیرند. از آنجا که ارزش زمانی هر میزان از قبل تعیین شده است، نتهای داخل آن میزان مجازند در همان زمان مشخص شده به اجرا درآیند و بنابراین پس از پایان مهلت خویش، نوبت به نتهای میزان بعدی می رسد. میزان ها با یک خط عمودی از همدیگر جدا میشوند که این عامل جدایی را خط میزان میگویند، شکل (18).
میزان ها انواع مختلفی دارند و نوع آن ها در ابتدای هر آهنگ مشخص میشود. ارزش زمانی تمامی میزانهای یک آهنگ مساوی است مگر این که نوع میزان عوض شود. پرسش: در یک میزان چه تعداد نت و از کدام نمونهها باید قرار دهیم تا ظرفیت آن پر شود؟ این درست مثل این است که از شما بپرسند چقدر آب در یک لیوان جای میگیرد؟ چه پاسخی میدهید؟ روشن است تا اندازه و ظرفیت لیوان را ندانید نمیتوانید به این پرسش پاسخی صحیح بدهید.
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.