سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش گیتار ، خوانندگی ، سلف‍ژ ، آکورد ،تبلچر ، نت ، آرپژ ،جدید

موسیقی در دوره رادیو

ایوب عالی نژاد دیدگاه

خورشیدی

راه اندازی رادیو ایران در اردیبهشت 1319 (1940 میلادی) نقطه عطفی در تاریخ موسیقی ایران محسوب می شود. زیرا برای نخستین بار توده مردم امکان شنیدن اجراهای زنده را یافتند و از آنجا که دستگاه گرامافون در اختیار همگان نبود، رادیو توانست بیشترین حجم موسیقی را به گوش مردم برساند. حتی آن هایی که رادیو نداشتند، می توانستند در طول ساعت های پخش موسیقی در پاتوق های عمومی نظیر قهوه خانه ها و گاه منزل اعیان و اشراف از نعمت موسیقی زنده برخوردار شوند. دوره رادیو در تاریخ موسیقی ایران را می توان دوره رونق هنر موسیقی دانست. گر چه صنعت ضبط گرامافون حتی پیش از رادیو وجود داشت ولی چون فراگیر نشده بود، تأثیر قابل ملاحظه ای در گسترش موسیقی نداشت. در نتیجه بیشترین حجم موسیقی فقط از طریق پخش اجراهای زنده رادیویی به گوش مردم می رسید. شنونده ها نیز به این روند عادت کرده بودند و همه روزه پس از کارهای روزانه در ساعات غروب و اوایل شب، به پای رادیو می نشستند تا تازه ترین اجراهای هنرمندان شان را بشنوند.

موسیقی دستگاهی

سال های نخست از دوره رادیو، موسیقی دستگاهی کم و بیش بر مدار سابق پیش می رفت. غالب اجراها یا تکنوازی بود و یا با گروه های کوچک سه تا پنج نفره شکل می گرفت. سازهای مورد استفاده نیز به طور معمول، تار، سنتور، ویولون، تنبک و گاه پیانو بود. افرادی مثل تاج اصفهانی (نمونه 1 و 2) که از دوره پهلوی اول فعالیت چشمگیر داشتند، در اوایل دوره رادیو نیز با همان شیوه سابق خود کار می کردند. این روند کم کم جای خود را به ارکسترهای کوچک و بزرگ داد. ارکسترهایی که دقیقاً از الگوی غربی پیروی نمی کردند. در واقع ایرانی ها ترجیح دادند بخشی از سازهای غربی و چند ساز ایرانی را در کنار هم قرار دهند تا به ترکیب مورد نظر خود برسند. این ترکیب که بعداً به ارکستر "گلها" معروف شد، نزدیک به 30 سال جلودار موسیقی ایران بود. شکل گیری مجموعه برنامه های رادیویی موسوم به گلها، مدیون تلاش های فردی موسیقی دوست به نام داوود پیرنیا (نمونه 3) در مدیریت رادیوی آن زمان بود. ارکستر گلها از مجموعه سازهای غربی، سازهای خانواده ویولون، کلارینت، فلوت و پیانو را در اختیار داشت و از سازهای ایرانی، فقط تار و تنبک این شانس را یافته بودند تا در تولید موسیقی آن دوره نقشی بازی کنند. آهنگسازان شاخص این نوع موسیقی عبارتند از: حسین یاحقی (نمونه 6)، مجید وفادار، روح الله خالقی (نمونه 49 و 50)، همایون خرم (نمونه 20 و 21)، علی تجویدی (نمونه 15 و 16)، پرویز یاحقی (نمونه 17)، جواد معروفی (نمونه 11 و 12) و اکبر محسنی (نمونه 22). همچنین خوانندگانی که در کنار این آهنگسازان درخشیدند، افراد چون عبدالعلی وزیری، غلامحسین بنان(نمونه 23 و 24)، منوچهر همایون پور (نمونه 7 و 8)، تاج اصفهانی، حسین قوامی معروف به فاخته ای، داریوش رفیعی (نمونه 4 و 5)، مرضیه، عصمت باقر پور معروف به دلکش (نمونه 18 و 19)، اسماعیل ادیب خوانساری و بانو الهه بودند. ساز پیانو که در دوره قاجار، کم و بیش مورد استفاده قرار می گرفت، در دوره پهلوی اول رونق بیشتری یافت. اما شیوه استفاده از آن به دلیل نداشتن برخی فواصل خاص موسیقی ایرانی، کمی رنگ و بوی غربی داشت. ضمن این که نوازندگان پیانو فقط قادر بودند بخش هایی از موسیقی ایرانی مثل ماهور، بیات اصفهان و تا حدودی دستگاه همایون را بنوازند. مرتضی محجوبی (نمونه 9 و 10) از جمله نوازندگانی بود که دوست داشت همه موسیقی ایرانی را بر شستی های پیانو جاری سازد. به همین دلیل کوک ساز را تغییر داد و موفق شد بخش هایی مثل آواز افشاری، آواز دشتی، آواز بیات ترک، دستگاه سه گاه و ... را نیز بنوازد. شیوه ابداعی مرتضی محجوبی به خودش منتهی شد و نسل بعد راه او را تمام و کمال ادامه نداد. از جمله می توان به جواد معروفی (نمونه 11 و 12) اشاره کرد که پیانو را گاه همانند محجوبی و گاه بدون کوک ایرانی و در همان چارچوب غربی اش می نواخت. او به جای تغییر کوک سعی داشت موسیقی ایرانی را با فواصل گام معتدل بر روی پیانو اجرا کند. در واقع چارچوب موسیقی وی بر اساس سنت ردیف دستگاهی استوار بود ولی به دلیل استفاده از برخی تکنیک های غربی، لحن موسیقی اش همانند پیانوی محجوبی سنتی نبود و حالتی نیمه ایرانی و نیمه غربی داشت. یک از پیشروان موسیقی دستگاهی در دوره رادیو، ابوالحسن صبا (نمونه 13 و 14) بود که هم آموزش های دوره قدیم را درک کرده و هم با ساز و کار موسیقی ارکستری آشنا بود. وی قوی ترین نقش آموزش موسیقی در دوره خود را بازی کرد. شاگردان او مانند همایون خرم، فرامرز پایور،حسین تهرانی، حسن کسایی، فرهاد فخرالدینی، رحمت الله بدیعی و علی تجویدی در سال های بعد عموماً سکاندار حرکت های پیش رونده بودند. صبا سه تار را نزد درویش خان و ویولون را نزد حسین خان اسماعیل زاده آموخته بود. وی در خلوت خویش سه تار می نواخت ولی در رادیو، به نوازندگی ویولون می پرداخت. قطعات زیادی از او بر جای مانده است که جزو زیباترین آثار موسیقی ایرانی به حساب می آیند. صبا یکی از نادر موسیقیدانان ایرانی است که قادر به نوازندگی سازهای زیادی بود. به جز ویولون و سه تار که ساز اصلی اش بودند، با نی، سنتور، تنبک و تار نیز آشنا بود. جریان موسیقی گلها در دوره رادیو، هر چه بیشتر به انتهای خود نزدیک می شد، از سازهای غربی فاصله می گرفت و سازهایی نظیر سنتور و قانون کم کم به کار گرفته می شدند. گر چه در همه انواع آن، حضور ویولون ها حتمی بود. علاوه بر تولید انواع قطعات با کلام و بی کلام، بخشی از جریان موسیقی رادیو مربوط به تکنوازی هنرمندان صاحب سبک این دوره بود که در آن زمان شنوندگان زیادی داشت و افراد زیادی با علاقه فراوان، برنامه تکنوازی آن ها را از رادیو دنبال می کردند. عموماً تکنوازی ها با دکلمه اشعار همراه بود و گاه خواننده ای نیز در کنار آن به اجرای آواز می پرداخت. تنبک نیز معمولاً به عنوان ساز همراه در بیشتر برنامه های تکنوازی حضور داشت. شیوه نوازندگی همه این تکنوازان دارای ویژگی های مخصوصی بود که در تاریخ موسیقی از آن گاه با عنوان رادیویی و گاه با عنوان رمانتیک یاد می شود. توجه به لطافت صدای ساز و دوری از حالت های حماسی گونه و برانگیزاننده از ویژگی های تکنوازان رادیویی بود. تکنوازان شاخص آن زمان، افرادی چون ابوالحسن صبا نوازنده ویولون، احمد عبادی نوازنده سه تار (نمونه 29 و 30)، علی اصغر بهاری نوازنده کمانچه، جلیل شهناز نوازنده تار (نمونه 32)، همایون خرم نوازنده ویولون (نمونه 20)، پرویز یاحقی نوازنده ویولون (نمونه 27 و 28)، حسن کسایی نوازنده نی (نمونه 33 و 34)، فرامرز پایور نوازنده سنتور، حسین تهرانی نوازنده تنبک، امیر ناصر افتتاح نوازنده تنبک، رضا ورزنده نوازنده سنتور (نمونه 35 و 36) و مجید نجاهی نوازنده سنتور بودند. سیطره بی چون و چرای سازهای خانواده ویولون و دیگر سازهای غربی بر موسیقی ایرانی که در این دوره شکل گرفته بود، انگیزه ای شد تا جمعی از موسیقیدانان، پژوهشگران و سازندگان ساز به سمت سازآرایی (ارکستراسیون) خالص ایرانی متمایل شوند. در سال های حدود 1341خورشیدی (1962 میلادی) جریانی از موسیقی ایرانی به تدریج شکل گرفت که در ابتدا علاقه زیادی به تغییر نظام گروه نوازی رایج داشت. بدین منظور توجه ویژه ای به احیای سازهای مهجور و حتی گمشده موسیقی قدیم ایران شد و در کارگاه ساخت ساز وزارت فرهنگ و هنر، تجربه های متفاوتی صورت گرفت. پیرو این حرکت، موسیقیدانی به نام مهدی مفتاح گروه بزرگی از سازهای ایرانی موجود و همچنین احیا شده را تشکیل داد. اما در عمل چندان موفق نبود تا این که چند سال بعد یک نوازنده زبده سنتور و از شاگردان مکتب موسیقی ابوالحسن صبا، تجربه مهدی مفتاح را بار دیگر تکرار کرد و موفق شد گروه نوازی با سازهای ایرانی را رونق دهد. فرامرز پایور به جای آن که تغییر صد در صدی در الگوی سازآرایی آن زمان بدهد، گروهی از سازهای ویولون را در کنار برخی سازهای ایرانی مثل تار، سنتور، نی، کمانچه و تنبک قرار داد. وی کم کم از عود و ساز بازسازی شده ای به نام قیچک نیز در گروه نوازی جدید استفاده کرد. پایور در طول بیست سال پس از این نوآوری، به تدریج از حضور ویولون ها کاست تا جایی که در اواخر دوره بازگشت، تمام سازهای گروه پایور ایرانی بودند (نمونه 37 و 38 و 39). از ویژگی های موسیقی او، تنظیم های چند بخشی ویژه موسیقی ایرانی بود، به طوری که در مجموع صدای غربی به گوش مخاطب نمی رسید. اما در دوره پیش از وی، تنظیم های ارکستری علی نقی وزیری چنین نبودند و گاه نوع ترکیب صداهای متفاوت، باعث تداعی هارمونی غربی در گوش مخاطب ایرانی می شد. موسیقی پایور به طور کل مستقل از جریان رادیو بود و از شیوه علی نقی وزیری هم تبعیت نمی کرد. چندی پس از شکل گیری گروه های موسیقی با ترکیب صد در صد ایرانی، میل به بازآفرینی ترانه های محلی نیز فزونی یافت. گر چه از سال های گذشته به ویژه در دوره رادیو، نغمات محلی همواره با شکل های گوناگون به گوش مردم می رسید. اما غالب روایت های این چنینی، با ترکیبی از سازهای ایرانی و غربی همراه بود یا گاهی یک آهنگ محلی صرفاً برای پیانو تنظیم و اجرا می شد. در چنین شرایطی برای نخستین بار فرامرز پایور با استفاده از گروه نوازی ابداعی خود، برخی ترانه های محلی خراسان را با کمک خواننده ای برخاسته از همین دیار بازآفرینی کرد و کارش بسیار مورد توجه عموم قرار گرفت. خانم سیما بینا (نمونه 40 و 41) که اصالتاً بیرجندی بود، موفق شد چندین ترانه معروف خراسان را با همراهی گروه پایور به گوش مردم ایران برساند. ویژگی برجسته این ترانه های بومی آن بود که غالباً ریتم لنگ داشتند و تا آن موقع موسیقی شهری ایران با چنین ریتم هایی آشنا نبود.

موسیقی ارکستری به سبک موسیقی کلاسیک غربی

رونق دوباره موسیقی ارکستری در ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم 1324 خورشیدی (1345 میلادی) صورت گرفت. در ابتدا پرویز محمود، پرورش یافته مکتب موسیقی هنری غرب سکان هدایت این نوع موسیقی را به دست گرفت. او تنها چند سال در این منصب بود و با مهاجرت اش به آمریکا جایش را به روبیک گرگوریان داد و عملاً از صحنه تأثیرگذاری بر موسیقی ارکستری ایرانی فاصله گرفت. گرگوریان هم یک سال بعد از وی به آمریکا رفت. در دوره رادیو، برای نخستین بار نسلی از آهنگسازان ایرانی به وجود آمدند که گاه کاملاً غربی و گاه در فضایی دوگانه ایرانی و غربی می توانستند آفرینش هنری داشته باشند. از آهنگسازان شاخص این دوره می توان از روبیک گرگوریان، حشمت سنجری (نمونه 42 و 43)، امین ا... حسین، مرتضی حنانه، ثمین باغچه بان (نمونه 44 و 45)، حسین دهلوی، هوشنگ استوار و امانوئل ملک اصلانیان نام برد. جریان موسیقی ارکستری ایرانی با حضور حسین دهلوی (نمونه 46 و 47) در عرصه تولید و اجرای این نوع موسیقی، رنگی بومی به خود گرفت و همانند آثار هنری موسیقی غرب، به گوش ایرانیان چندان غریبه نبود. دهلوی با ساخت قطعه سبکبال در سال 1333 نمونه ای از توانمندی موسیقی ایرانی در بیانی جدید را به نمایش گذاشت.

موسیقی حماسی و میهنی

در سوم شهریور 1320 (24 آگوست 1941 میلادی) در حالی که جنگ جهانی دوم هنوز ادامه داشت، مرزهای شمالی و جنوبی ایران از سوی نیروهای متفقین مورد حمله قرار گرفت و در فاصله کمتر از 10 روز، کشور به اشغال ارتش های روس، انگلیس و آمریکا درآمد. این رویداد تلخ به طور طبیعی بر همه شئون زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان تأثیر گذاشت. از جمله هنرمندان حوزه شعر و موسیقی ایرانی واکنش نشان دادند و نخستین اعتراض آن ها در قالب یک سرود ملی-میهنی جلوه گر شد. این سرود با شعری از دکتر حسین گل گلاب (نمونه 48) و آهنگ روح الله خالقی (نمونه 49 و 50) برای نخستین بار در 27 مهر 1323 خورشیدی (18 اکتبر 1944 میلادی) در دبستان نظامی تهران در حضور تعدادی از خارجیان اشغالگر به اجرا درآمد و چون شعر و آهنگ آن بسیار جذاب و گیرا بود؛ از سوی وزیر فرهنگ وقت، مقرر شد نسخه ای از آن ضبط شود و هر روز از رادیو به گوش مردم برسد. سرود معروف "ای ایران" در ابتدا با اجرای گروه کر صورت گرفت ولی بعدها توسط خوانندگانی مانند، غلامحسین بنان، حسین سرشار، اسفندیار قره باغی و رشید وطن دوست به صورت کر و تکخوان نیز به اجرا درآمد. این سرود با گذشت سال های متمادی و تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی، هیچ گاه اعتبار خود را از دست نداد و امروزه تنها آهنگ ملی ایران محسوب می شود که بیشترین شنونده را دارد.موسیقی حماسی - میهنی این دوره پس از سرود "ای ایران" باز هم جریان داشت. در واقعه سال 1325 خورشیدی (1946 میلادی) که استان آذربایجان ایران توسط جعفر پیشه وری با پشتیبانی کمونیست های روسی (شوروی سابق) اعلام خود مختاری کرد، دولت و مردم ایران، این جدایی را تاب نیاوردند و حکومت خود خوانده جعفر پیشه وری بر شهر تبریز یک سال بیشتر دوام نیاورد. پس از بازگشت آذربایجان به آغوش میهن، روح الله خالقی بار دیگر با ساختن سرود آذربایجان ایفای نقش کرد. همچنین در سال های 1331 تا 1332 که اوج نهضت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق بود، سرود "30 تیر" به مناسبت وقایع روز سی ام تیر 1331 خورشیدی (1952 میلادی) توسط حسین ملک نوازنده سنتور ساخته شد. وی پس از کودتای 28 مرداد 1332 (1953 میلادی) بر علیه حکومت قانونی دکتر محمد مصدق که با پشتیبانی آشکار آمریکا صورت گرفت، به جرم ساختن همین سرود، توسط حکومت وقت به چند ماه زندان محکوم شد.

موسیقی عامه پسند

جریان موسیقی عامه پسند در ابتدای دوره رادیو از نظر ترکیب سازهای مورد استفاده، همانند موسیقی دستگاهی بود. گاه خود موسیقی، چندان رنگ و بوی عامه پسند نداشت و فقط کلامش می توانست تفاوت قابل ملاحظه ای را برای مخاطب ایجاد کند. در مواردی نیز جنس موسیقی به خاطر نوع بیانش، حالتی عامه پسند پیدا می کرد که معمولاً سازهای مورد استفاده در آن تار، ویولون و تنبک بودند. غالب خوانندگان این نوع موسیقی صاحب شهرت زیادی نبودند. زیرا اصولاً هنرشان در محافل شادمانی و کافه ها عرضه می شد. گاه خوانندگان موسیقی هنری نیز به خواندن تصانیف عامه پسند می پرداختند که سید جواد بدیع زاده سرشناس ترین آن هاست. برخی بازیگران تئاتر مانند مرتضی احمدی (نمونه 51 و 52) نیز بنا به ذوق شخصی گاهی به خواندن چنین تصانیفی مبادرت می کردند. گر چه او بازمانده ای از نوعی موسیقی عامیانه شهری موسوم به روحوضی بود و چندان ارتباطی به موسیقی عامه پسند در حال شکل گیری نداشت. در کنار موسیقی عامه پسند ایرانی، نوعی از موسیقی عامه پسند به سبک غربی نیز شکل گرفت که از انواع موسیقی کلاسیک و پاپ غربی بهره می برد. چهره های شاخص این نوع موسیقی نوع موسیقی، محمد نوری (نمونه 53 و 54)، ویگن دردریان (نمونه 55 و 56) و حسن گل نراقی (نمونه 57 و 58) بودند. پیروان این نوع موسیقی کاملاً بر اساس گام های تعدیل شده غربی حرکت می کردند و بنابراین در آثار آن ها هیچ نشانی از برخی الحان موسیقی ایرانی شنیده نمی شد. حتی ملودی هایی که رنگ و بویی کاملاً ایرانی داشتند، در نگاه ایشان با تغییرات گسترده اجرا می شدند. زیرا سازهای مورد استفاده آن ها نیز قادر نبودند فواصل خاص موسیقی ایرانی مانند بیات ترک، افشاری، سه گاه و غیره را اجرا کنند. در کنار نمونه های غربی گونه، انواعی از موسیقی عامه پسند نیز با اتکاء بیشتر به عناصر موسیقی دستگاهی و استفاده از سازهای ایرانی و گاه سازهای غربی به وجود آمد. خوانندگانی چون اکبر گلپایگانی (گلپا) (نمونه 25 و 26)، هایده، مهستی، حمیرا و حسین خواجه امیری (نمونه 59 و 60) معروف به ایرج از این دسته اند. این افراد در حوزه موسیقی دستگاهی به شیوه برنامه گلها نیز آثار متعددی را خوانده اند. گونه ای دیگر از موسیقی عامه پسند این دوره، ترکیبی ایرانی-عربی داشت. شعر فارسی با موسیقی هایی گاه تمام عربی و گاه نیمه ایرانی و نیمه عربی همراه می شد. خوانندگان پرآوازه این شیوه، داوود مقامی (نمونه 61 و 62)، نعمت الله آغاسی( نمونه 63 و 64) و جواد یساری بودند. استفاده گسترده از ساز قانون و عود که به تازگی از کشورهای عربی وارد فرهنگ موسیقی ایرانی شده بود و همچنین استفاده کامل از برخی آهنگ های خوانندگان سرشناس عرب نظیر ام کلثوم از مشخصات بارز این نوع موسیقی است. جریان موسیقی عامه پسند ایرانی در اوایل دهه پنجاه خورشیدی با ظهور آهنگسازانی مانند منوچهر چشم آذر، واروژ هاخباندیان معروف به واروژان (نمونه 65 و 66) و بابک بیات، شکل متفاوتی پیدا کرد. عمده ابزار و مواد مورد استفاده این جریان، ساز و کار موسیقی غربی بود و ارتباط کمی با ویژگی های موسیقی سنتی ایران داشت. ولی شیوه پرداخت آثارشان چنان بود که به سرعت مورد توجه عموم قرار گرفت و به عنوان یک الگوی موفق طرفداران زیادی پیدا کرد. این جریان موسیقایی کم کم در بین توده ها با عنوان پاپ شهرت یافت و سال های بعد نیز غالب آثار عامه پسند موسیقی ایرانی، با همین عنوان شناخته می شدند. شاخص ترین خوانندگان این شیوه، فائقه آتشین معروف به گوگوش، ابراهیم حامدی معروف به ابی، فریدون فروغی (نمونه 67 و 68)، کورش یغمایی (نمونه 69 و 70) و فرهاد مهراد بودند. با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 خورشیدی و پیرو آن آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که 8 سال به طول انجامید، پرونده موسیقی عامه پسند به سبک غربی که پاپ نیز خوانده می شد، به مدت حدود 15 سال در داخل کشور بسته شد و در دوره های بعد بر اساس معیارهای روز و گاه تأثیر پذیری از ادوار گذشته بار دیگر به حیات خود ادامه داد.

موسیقی مذهبی

موسیقی مذهبی ایران، به علت وجود هم زمان دو گرایش بزرگ دین اسلام یعنی شیعه و سنی، از غنای زیادی برخوردار است. در این میان موسیقی مذهبی شیعیان از دیگر گونه های اسلامی، پر رنگ تر است. زیرا شیعیان برای سوگواری بزرگان مذهبی خود، برنامه های مفصلی دارند، در حالی که موسیقی مذهبی سنی ها بیشتر معطوف به مناجات خوانی و مولودی خوانی به مناسبت میلاد بزرگان دینی که معمولاً این نوع موسیقی به صورت همراهی ساز و آواز است. اما در شکل اجرایی موسیقی مذهبی شیعیان در بیشتر موارد بدون ساز و صرفاً با اجرای آواز تکی و یا گروهی صورت می گیرد. پر رنگ ترین نمود موسیقی سوگواری شیعیان، مجموعه برنامه های سالانه ای است که در ماه های محرم و صفر برای پاسداشت سومین امام شهیدشان برگزار می شود. این نوع موسیقی در دو روز تاسوعا و عاشورا از ماه محرم، به اوج خود می رسد. قیام خونین حضرت امام حسین (ع) در روز دهم ماه محرم سال 61 هجری قمری (681 میلادی) که با خشونت زیادی توسط سپاهیان یزید ابن معاویه سرکوب شد، بهانه این نوع سوگواری است. اشکال مهم موسیقی سوگواری عبارتند از: نوحه، مصیبت خوانی، منقبت خوانی و روضه.

نوحه

آهنگی ریتمیک است و معمولاً با سرعت پایین اجرا می شود. یک نفر به عنوان تک خوان، مسئولیت اصلی اجرای موسیقی را بر عهده دارد و مخاطبان نیز ضمن سینه زدن که نقش نوعی ساز کوبه ای را بازی می کند، به صورت تناوبی اشعاری را تکرار می کنند (نمونه های 71 و 72 و 73). گاهی نیز برخورد دو صدای تک خوان و گروه عزادار، منجر به نوعی موسیقی دوصدایی می شود.

مصیبت خوانی

گونه ای آواز مذهبی است که به صورت آزاد جریان دارد و تنها توسط تک خوان اجرا می شود. مخاطبان نیز گاه با ناله و زاری مشارکت می کنند ولی در مجموع، نقش برجسته ای در شکل گیری آن ندارند (نمونه 74 و 75). مصیبت خوان معمولاً در دستگاه های شور، همایون و سه گاه به اجرای آواز می پردازد. در اشکال سنتی آن، فضای بینابینی گفتار-موسیقی نیز شنیده می شود. یعنی خواننده در برخی لحظات به گونه ای می خواند که نه حالت گفتاری دارد و نه کاملاً آوازی. این رویکرد مواقعی انجام می گیرد که خواننده می خواهد، مطالب طولانی را به سرعت انتقال دهد. در نتیجه برای اجرای شکل آوازی اشعار و دیگر مطالب گفتنی، خیلی درنگ نمی کند.

منقبت خوانی

گاه مجری موسیقی مذهبی در ستایش بزرگان دینی اشعاری را در قالب های مشهور شعر فارسی همانند غزل و قصیده می خواند که به این نوع موسیقی آوازی، منقبت خوانی، قصیده خوانی و یا غزل خوانی می گویند (نمونه های 76 و 77). منقبت خوانی ها بیشتر در دستگاه های شور، همایون و سه گاه خوانده می شوند. یکی از نمونه های قدیمی آن، اجرای منقبت خوانی در نوعی آواز سه گاه موسوم به خراباتی است که در حال حاضر به ندرت شنیده می شود. این لحن ویژه که عنوان کوچه باغی نیز به خود گرفته است، معمولاً در موسیقی های سرگرم کننده خوانده می شود. اما در کارکرد مذهبی اش، ذهن مخاطب را به سوگواری می کشاند.

روضه خوانی

شکلی از آوازهای ویژه عزاداری است که صرفاً توسط تک خوان اجرا می شود و مخاطبان شنونده آن هستند. ممکن است عزاداران در لابلای روضه خوانی به شیون و زاری بپردازند که صدای آن ها با آواز روضه خوان ترکیب خاصی پدید می آورد. تفاوت عمده روضه با سایر گونه های آوازهای مذهبی، آزادی بیشتر در انتخاب مضامین، اشعار، داستان های غیر منظوم و صحبت های عادی است. به طوری که روضه خوان ممکن است حتی یک خاطره شخصی اش را نیز با لحن ویژه در لابلای برنامه خود بگنجاند. او مرتب از مضامین منظوم و غیر منظوم در اجرای خود بهره می گیرد. گاه بدون موسیقی با مردم صحبت می کند و گاه صحبت های معمولی اش را به آواز بیان می کند (نمونه های 78 و 79). روضه خوانی و به طور کلی سایر قالب های موسیقی مذهبی در دوره رادیو و پیش از آن، کاملاً در چارچوب موسیقی دستگاهی ایران اجرا می شدند. موسیقی مذهبی در دوره رادیو، علاوه بر این که همانند روال سابق خود، در بستر جامعه جاری بود، اتفاق جالبی را تجربه کرد و آن کشیده شدن پای برخی از مجریان موسیقی مذهبی به رادیو بود. در نتیجه نوع برنامه آن ها به گوش میلیون ها ایرانی رسید و خود به خود علاقه مندان زیادی پیدا کرد. نخستین چهره مشهور فردی به نام سید جواد ذبیحی (نمونه 80 و 81) بود. او مناجات خوانی را از کودکی در محافل مذهبی آغاز کرد و چون در جوانی شهرت صدایش به رادیو رسید، این امکان را یافت تا هنرش را به جمعیت قابل توجهی از ایرانیان ارائه دهد. وی از سال 1328 خورشیدی تا وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 پیوسته در رادیو می خواند. آن دسته از مجریان موسیقی مذهبی که به رموز موسیقی ایرانی واقف بودند و از نظر اجرا نیز قابلیت های بالایی داشتند، به طریق گوناگون وارد رادیو می شدند و چون توده مردم از این اجراهای استقبال می کردند، حضورشان در رادیو تضمین شده بود. از جمله جوان خوش صدایی به نام رحیم موذن زاده اردبیلی که نیاکانش نسل اندر نسل موذن بودند، در سال 1334 خورشیدی (1955 میلادی) تجربه منحصر به فردی را در خوانش اذان بر اساس موسیقی اصیل ایرانی کسب کرد (نمونه 82 و 83). اذان بیات ترک او به گونه ای جذاب از کار درآمد که شنوندگان رادیو برای شنیدن هرباره آن لحظه شماری می کردند. تجربه موفق و زیبای او سال های متمادی سرمشق دیگر موذنان شد و هیچ گاه اثری برتر از آن پدید نیامد.


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (2) ، بازدید دیروز: (27) ، کل بازدیدها: (386258)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ

رنک الکسا